جدول جو
جدول جو

معنی تبدیل یافتن - جستجوی لغت در جدول جو

تبدیل یافتن
(رِ)
تغییر پذیرفتن. تبدیل شدن. تغییر یافتن. تغییر کردن:
چون مزاج زشت او تبدیل یافت
رفت زشتی از رخش چون شمع تافت.
مولوی.
رجوع به تبدیل و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ مَ بَ)
پیشی یافتن. مقدم شدن. برتری یافتن. پیشی و برتری:
هم کریمی کنی کز بهر کرم یافته ای
بر بزرگان و کریمان وشریفان تقدیم.
فرخی.
خدایگان وزیران که جز کمال خدای
نیافت هیچ صفت بر کمال او تقدیم.
انوری (از آنندراج)
رجوع به تقدیم و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(عِ)
تقدیر شدن. مقدر نیک از خدای تعالی یافتن. به قدرت و فرمانروایی رسیدن. رجوع به تقدیرگر و تقدیر و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
کاسته گردیدن. کم شدن. کاهش یافتن. رجوع به تقلیل و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تشکیل یافتن
تصویر تشکیل یافتن
بر پاشدن بپاشدن درست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
شکل گرفتن برپا شدن، به پا شدن، درست شدن، تشکیل شدن، تکوین یافتن، به وجود آمدن،
فرهنگ واژه مترادف متضاد